هرچيز كه حقى از مردم در آن باشد، درحيطه حق الناس قرار مىگيرد. تاكيد اسلام بر رعايت حق الناس آنچنان موكد است كه مىگويد آنگاه كه انسان از گناهان پيشين خود به درگاه الهى توبه مىكند، تا زمانى كه حقوق ضايع كرده مردم را ادا نكند، توبهاش پذيرفته نخواهد بود. يعنى خدا حق خود را در كوتاهىها و تقصيرها و اهمالها در شرايطى كه نشانههاى ندامت واقعى در فرد مسلمان آشكار شود، مىبخشد. اما حق مردم را در هيچ شرايطى نه.
آنانكه با پايمال كردن حقوق مردم (به انحاء مختلف) به ثروت و مكنتى رسيدهاند آنانكه كه مستقيم و غيرمستقيم به حقوق ديگران تجاوز مىكنند و از اين راه درآمدهايى بدست مىآورند و زندگيشان را اداره مىكنند، بايد بدانند كه چوب پايمال كردن حقالناس را هم دراين دنيا و هم در روز بازپسين به سختى خواهند خورد و هيچ توجيه و دليل تراشى دراين مقوله كارساز نيست.
حق الناس، چونان اخگرى سرخ و سوزان است كه بر دستان هركس قرار گيرد، تا مغز استخوان را مىسوزاند، اما گاه فاصله زمانى پايمال كردن حق ديگران تا درك اين سوزش، فاصلهاى طولانى است. خيلىها را در اطرافمان مىشناسيم كه زندگى شيرين و مرفهى را براى خود وخانوادهاشان فراهم كردهاند، اما ناگهان در اوج لذتهاى دنيايى، بلايى سخت بر آنها نازل مىشود. عزيزشان سرطان مىگيرد، جوانشان به مرگى ناگهانى پرپر مىشود، ثرورتشان بناگهان بر باد مىرود، كانون وفاى خانوادگىشان لكهدار مىشود و... آنان انگشت حيرت به دهان مىگزند كه اين بلا از كجا برآنها نازل شد. اينطور مواقع- غير ازمواردى كه به امتحان الهى از مؤمن برمىگردد و حيطهاى كاملاً متفاوت است- بايد در جستجوى ظلم به مسلمانى يا مسلمانانى در روابط گذشته برآمد و ردپاى اين ظلم را در زندگى سرپرست خانوار جستجو كرد.
ايمان ما به ما مىگويد، آنكه حق الناس را پايمال مىكند، هيچ راه فرارى ندارد.
انسانى كه اشرف مخلوقات ناميده شده و جهان با تمام امكانات، نعمات و مواهب براى وى و در خدمت او است در هر وضع و موقعيت و صرف نظر از جنس، نژاد، رنگ، خصوصيات موروثى و اجتماعى، مشخصات اخلاقى و عقيدتى، موجودى است آزاد و برخوردار از يك سلسله حقوق و بايد در تمام جوامع با هر نوع حكومت و تحت هر سليقه و برداشت بتواند از همه اين حقوق و آزاديها بطور كامل برخوردار شود و تا زمانيكه در راستاى حق و قانون و در غير جهت صدمه زدن به اجتماع و افراد ديگر حركت كند هيچكس نبايد در راه او مانعى ايجاد كند و به مقام والاى انسانيت او لطمه وارد آورد. اما هر گاه انسان از اين حقوق و آزاديهاي خداداد سوءاستفاده كند و يا ديگران را از تمامى يا برخى از اين حقوق و آزاديها محروم سازد نه تنها زندگي اندوهباري پيدا خواهد كرد و با انواع مشكلات و مصائب روبرو خواهد شد بلكه از زندگى ديگران نيز سلب آسايش خواهد نمود و باعث دردسر و گرفتارى براى آنان خواهد شد.
هر فردى با توجه به حقوق طبيعى و الهى كه خداوند دراختيار او قرار داده بايد سعى كند كه هم از حقوق خود صيانت و حفاظت بعمل آورد و هم با رعايت همه مصالح فرد و جامعه در راه اعتلاى يك جامعه انسانى و ايدهآل گام بردارد.
بديهى است تحقق جامعهاى مترقى، ايدهآل و مدينهاى فاضله آرزوى هر كسى است. رسيدن به چنين جامعهاى چندان دور از انتظار نيست بشرط آنكه هر كس به سهم خود تلاش كند به حقوق و آزادىهاى ديگران احترام بگذارد و با قاطعيت جلوى انحرافات و ناهنجاريهاى اجتماعى بايستد
نظرات شما عزیزان: